از آسمان بیاموزیم
وقتی خورشید طلوع می کند
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 20:37 :: نويسنده : یک دوست

چرا لباس آسمان همیشه آبی است؟

چرا خورشید هر روز پشت پنجره منتظر میماند؟

چرا مادر آسمان هیچ گاه خیس نمی شود؟

چرا کوچه ی دل تنگی های ابر همیشه بن بست است؟

چرا آفتاب پشت نقاب شب قایم می شود؟

چرا خط رد پای نارنجی  آفتاب هنگام غروب روی زمین نمی افتد و فرشی از نور زیر پای آدم ها پهن نمی کند؟

چرا هر گاه بادکنکی را به سمت آسمان رها می کنی حتی باد پستچی هم نمی تواند  آن را بازگرداند؟

چرا آسمان آخر ندارد؟

چرا پولک لباس سیاه شب هیچ وقت نمی ریزد؟

دلیل همه ی این سوال ها این است که آسمان دلی دارد به وسعت هزاران آسمان. آسمان بدون منت  محبتش را درخت سایه اش را و باران برکتش را به تو می بخشند. تو چه چیزی داری تا ببخشی؟؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پيوندها
  • اون بالا ها
  • تبادل لینک
  • ساعت رومیزی ایینه ای
  • رقص نور لیزری موزیک

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اون بالا بالا ها و آدرس زهراگلی.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 36
بازدید کل : 20219
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی